نهضت ردیهنویسیردیه سخنرانی، مناظره، گفتگو، تالیف و نگارش کتاب و ... است که بر تخطئه یک یا چند شخص معیّن یا نامعیّن یا گروهی که وابسته به آئین یا فرقه مذهبی باشند، میپردازند. به دلیل تفاوت میان ادراکات و نظرات و دیدگاههای اکثر افراد بشر، میتوان بیشتر کتابها را ردّیه دانست و در نتیجه شمارش کتب ردّیه مقدور نیست. اما ردیهنویسی باب گستردهای از مناظرهی میان انسانها است و برخی از کتب، ردّیه محض و خالصند که با عناوین مختلف و متفاوتی عرضه شده و میشوند. ۱ - تعریف ردیهنویسیردیهنویسی باب گستردهای از مناظرهی میان انسانها است. زیرا خدای متعال در درون هر فرد بشر، عقل و خرد به ودیعت نهاده که حجت باطنی او و تنها راه رسیدن به شناخت و درک حقایق و تصدیق آنهاست و مویّد وحی و شرع میباشد. براساس عقیده به حسن و قبح عقلی، عقل افراد با هم متفاوت است و نازلترین مرتبهی آن، همان است که موجب تکلیف شرعی میشود و با کمتر شدن، رفع تکلیف خواهد شد؛ و بالاترین مرتبهی آن، عقل کلّ و مربوط به انسان کامل (پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و امام (علیهالسّلام)) است. و میان این دو مرتبه، درجات عقول، بیشمار و باهم متفاوت است. خرد هر فردی ابزار درک کلّیات است و این کلّیات و معلومات او، وقتی که به صورت سخنرانی و نوشتهای درآید، در دسترس افراد همنوع وی قرار میگیرد و اگر آنها بین معلومات و باورهای خویش با نوشتار یا گفتار او تطابق و همسویی ببینند، آنرا پسندیده و میپذیرند. امّا اگر آن سخنان و مکتوبات با ادراکات و اطلاعات و معلومات ایشان مخالف و ناسازگار باشد، به ناچار به نوعی واکنش منجر خواهد شد که ممکن است حتی بهشکل درگیری فیزیکی یا سرکوب آن فرد بیانجامد. امّا نخبگان اصولی شیعه خود را عقلا و شرعا (بدلیل تطابق حکم عقل و شرع) ملزم میدانند که در اینگونه موارد، اطلاعات خود را آشکار و آنچه را که حق و واقعیت میدانند، از طریق مناظره و گفتوگو یا ایراد خطابه و سخنرانی یا با تالیف و نگارش کتب و رسائل و مقالاتی بیان کنند. به چنین اظهار نظری «ردّیه» گویند، زیرا «رد» در لغت، به معنای «تخطئه» و «به خطا نسبت دادن» است و کتب ردّیه، نوشتارهایی هستند که بر تخطئه یک یا چند شخص معیّن یا نامعیّن یا گروهی که وابسته به آئین یا فرقه مذهبی باشند، میپردازند و به دلیل تفاوت میان ادراکات و نظرات و دیدگاههای اکثر افراد بشر، میتوان بیشتر کتابها را ردّیه دانست و در نتیجه شمارش کتب ردّیه مقدور نیست. ۲ - عناوین کتب ردیهاما برخی از کتب، ردّیه محض و خالصند که در قدیم معمولا به عنوان «الردّ علی...» یا «النقض لفلان» (مثل کتاب «بغض النواصب فی نقض بعض فضائح الروافض» که ردّیهای بر کتاب ضدّ شیعی «بعض فضائح الروافض» و از کتب بسیار مهم و درجه اول فارسی است و در سال ۵۶۰ هـ. ق توسط عبدالخلیل رازی از علمای شیعه تالیف شده است) و در قرن بیستم با عناوین مختلف و متفاوتی عرضه شده و میشوند. گرچه تا قرن دهم هجری و حتی پس از آن، کتب مختلفی در ردّ آثار اهلسنّت اعم از مذاهب اهل حدیث و اهل رای یا مکاتب جبری و تفویضی و اشعری و اعتزالی و نیز در ردّ آرای بدعتگران قرمطی یا اسماعیلی یا منکران غیب (مذهب دهری مسلک) نگاشته شدهاند، امّا این کتب ردّیه در قرون ۱۱ تا ۱۴ در ایران چندان مطرح یا منشا اثر نبودهاند. ۳ - ردیه بر گروههاآنچه که در این قرون بهعنوان ردّیه و نقض نگاشته شدهاند، بیشتر علیه آثار این گروهها بودهاند: ۱-اخباریان؛ ۲-صوفیان؛ ۳-شیخیّه؛ ۴-بابیان و بهائیّان؛ ۵-مسیحیان. کتاب «رادّ شبهات کفّار» یکی از کتب مهم ردّیه بر مسیحیّت است که توسط فرزند مرحوم وحید بهبهانی یعنی مرحوم آیتالله آقامحمدعلی کرمانشاهی بهبهانی (مولّف رساله خیراتیه در ردّ صوفیه که ید طولائی در ستیز با صوفیان و سرکوب آنها داشته) تالیف شده است. البته این کتب ردّ بر مسیحیان (نصارا) عکس العملی بود در برابر جنگهای صلیبی در قرون وسطی، و سپس عصر استعمار (قرن ۱۸ و ۱۹) و تبلیغات تبشیری مبلغان آنها در جوامع اسلامی بخصوص پس از رواج صنعت چاپ (قرن ۱۶ م به بعد) مثل کتاب ارنست رنان و گوبینو و هانری مارتین و جبرئیل لبنانی (نویسنده «الهدایه» و «منارالحق» و «ابحاث المجتهدین» در دهه اول و دوم قرن ۲۰) و دیگران. [۱]
آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، گزیده ی مقالات «الذریعه»، ترجمهی حمیدرضا شیخی، مشهد، آستان قدس، ۱۳۸۰، ص۱۹۶-۱۹۱.
[۲]
معین، محمد، فرهنگ فارسی، ج۶، ص۲۱۴۱.
[۳]
براون، ادوارد، تاریخ ادبی ایران، ج۴، ص۲۹۶-۲۹۳، (از آغاز صفویه تا پایان قاجاریه)، ترجمه رشید یاسمی، تهران، بنیاد کتاب، ۱۳۶۴.
البته کتبی هم در ردّ بر فلاسفه یا در قرن چهاردهم هجری در ردّ بر کمونیسم و سوسیالیسم یا لیبرالیسم و کاپیتالیسم یا داروینیسم طبیعی و اجتماعی یا فرویدیسم و اگزیستانسیالیسم و غیره از مکاتب اروپایی، و همچنین ردّیههای مهمی بر وهابیت در ایران و عراق و ردیّههایی هم در سالهای اخیر علیه آرای پوپ ریست مشهور، عبدالکریم سروش و دیگران پدید آمده که در نوشته حاضر قابل بحث نیستند. ۴ - انواع ردیهلذا میتوان در یک تقسیم کلّی، ردّیهها را به دو گونهی نظری و اجتماعی - سیاسی، رتبه بندی نمود. ۴.۱ - ردّیههای مکتوب و نظریردّیههای مکتوب و نظری: این ردّیهها که گاهی به آراء و نظرات افراد و گروهها میپردازند، و گاهی به اخلاق ناپسند و فاسدشان؛ و گاهی به تاریخچهی عملکرد و رفتارشان؛ در عصر پس از صفویه (عمدتا قاجاریه) بیشتر دربارهی آراء و اخلاق و رفتار پنج گروه نوشتهاند: کتب ردّیه علیه اخباریّه (اعم از اخباریگری و افراد اخباری)؛ کتب ردّیه علیه صوفیه (چه مطلق تصوف و عرفان، و چه تصوّف عامیانه)؛ کتب ردّیه علیه شیخیّه (کشفیّه)؛ کتب ردّیه علیه بابیّه و بهائیّه؛ کتب ردّیه علیه وهّابیّه. ۴.۲ - ردیه عملیردّیهی عملی نخبگان سیاسی-اجتماعی شیعه بر منحرفین: بارزترین الگوی ردّ و رفض عملی برای شیعیان، نهضت فکری و سیاسی-نظامی- اقتصادی حضرت امام علی (علیهالسّلام) و نهضت خونبار امام حسین (علیهالسّلام) و اخبار مربوط به انقلاب امام مهدی (علیهالسّلام) است. از آنجا که علمای عادل شیعه، وارثان پیامبران و نوّاب عامّ امام زمان (علیهالسّلام) هستند، لذا همواره رهبران سیاسی و اجتماعی (دینی) شیعه، خود را موظف به موضعگیری و رفتارهای خاصی میدانستند که نهتنها افراد و فرقههای منحرف را رسوا، بلکه محدود و منزوی کند و جلوی تبدیل آنها به گروه مرجع جامعه و پیدایش یک جریان فعّال اجتماعی منحرف و در نتیجه، انحراف اکثریت جامعه و افتادن مجاری امور به دست آن منحرفین را بگیرند. لذا میتوان قائل به وجود نوعی جبههی سیاسی-اجتماعی شیعی شد که در برابر استعمارگران خارجی و مستبدان داخلی و رجال و فرقههای منحرف، برخاسته و آنها را ردّ و رها (رفض) مینمودند و چون این جبهه (چه مجتهد باشند و چه نباشند) طرفدار اجتهاد اصولی بوده و هست، ما آن را «جبههی رفض اصولی» مینامیم. از جمله ی وقایعی که در آنها، ردّ سیاسی، نظامی و اقتصادی علمای اصولی رخ داده (مطالعه در آثار گفتاری و نوشتاری آنها، نکتهی بسیار مهمی را نشان میدهد: تاکید بر مهدویّت و شخص امام حجّه بن الحسن العسکری (علیهالسّلام)! و در مرتبهی بعد تاکید بر مرجعیّت و تقلید. این دو عنصر اساسی فکر شیعی در انقلاب اسلامی ایران و نظام برخاسته از آن، نقش درجهی اولی داشت و دارد؛ لذا خود این انقلاب و نظام هم بخشی از آن جبههی رفض اصولی است.) عبارتند از: ۱- جنگ دوم ایران و روسیهی تزاری؛ ۲- واقعه قتل گریبایدوف وزیر مختار روسیّه در تهران؛ ۳- ماجرای لغو امتیاز رویتر؛ ۴- ماجرای لغو امتیاز توتون و تنباکو (رژی)؛ ۵- نهضت عدالتخواهی و مشروطیّت؛ ۶- قیام شیعیان عراق در۱۹۲۰م. علیه انگلستان به فرماندهی علماء، بهویژه میرزای شیرازی دوّم (محمّدتقی)؛ ۷- قیام علما علیه رضا خان در قم به رهبری حاج آقانورالله اصفهانی؛ ۸- قیام مشهد علیه کشف حجاب و واقعه مسجد گوهرشاد؛ ۹- نهضت ملی شدن صنعت نفت؛ ۱۰- و بالاخره نهضت ۱۵خرداد و انقلاب اسلامی ایران. ۵ - ردّیههای آقانجفی اصفهانیشیخ محمدتقی رازی آقا نَجَفی، عالم بزرگ شیعی ایرانی، ردیههای مکتوب و نظری و عملی دارد که در ادامه میآید: ۴.۱ - ردّیههای مکتوب و نظری- رساله «الرّدّ علی البابیّه» که به گفته علّامه رجالی متبحّر مرحوم حاج شیخ آقابزرگ طهرانی، در شمار مصنّفات مرحوم آقا نجفی ذکر شده است. [۴]
آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذّریعه الی تصانیف الشّیعه، ج۱۰، ص۱۸۸-۱۸۹، بیروت/لبنان، دارالاضواء، ۱۴۰۳ه/۱۹۸۳م.
- ردّ بابیّه و بهائیّه که بهطور پراکنده در کتب مختلفی انجام داده است (شبیه کار مرحوم حاج میرزا محمد ارباب که در کتاب اربعین حسینی ردّیههای سنگین و دقیقی علیه بهائیان انجام داد). - ردّ مسیحیت و یهودیت در دو کتاب مستقل «حجّة الاسلام» و «قوام الامّه». - ردّ بر شیخیّه که عمدتاً به شکل کتبی در مورد زیارتها و مقام ائمهی اطهار (علیهمالسّلام) تالیف شدهاند، مانند: اسرار الزیاره و برهان الانابه (در شرح جامعه کبیره)، انیس الزائرین، تاویل الآیات الباهره فی فضائل العتره الطاهره، حقائق الاسرار در شرح زیارت جامعهی کبیره و... - ردّ بر اخباریّه که همان کتب اجتهادی و فقهی ایشان از جایگاه فقیهی جامع الشرائط است، مانند: اجتهاد و تقلید، اسرار الشریعه، تعلیقات بر دلائل فرائد الاصول، درایه الحدیث، دلائل الاصول، دلائل الاحکام، رساله در عمل به احتیاط و تقلید و ... [۵]
موسی نجفی، ص۳۵-۲۶.
۵.۲ - ردّیههای عملی۱- تحریم بانک استقراضی روس و تلاش برای رفع سلطهی اجانب در بازار کالای ایران؛ ۲- شرکت در مبارزه علیه قرارداد رژی (انحصار توتون و تنباکو) تا لغو آن؛ ۳- ردّ اولتیماتوم روسیه و مبارزه با فشارهای نظامی و نفوذ سیاسی روسیهی تزاری؛ ۴- مبارزه با فرهنگ بستنشینی در سفارتهای روس و انگلیس و مداخلهی اجانب در امور داخلی ایران (بهائیان و سکولارها مدافع و مروّج آن بودند)؛ ۵- دفاع از مردم اصفهان و ایل بختیاری در برابر زورگوییهای ظل السلطان حاکم اصفهان؛ ۶- مبارزه علیه افزایش نفوذ و قدرت یهودیان اصفهان؛ ۷- مبارزهی عملی قاطع علیه ازلیان و بهائیان و اعدام گاهگاه تعدادی از ایشان؛ ۸- شرکت در نهضت عدالتخواهی و مشروطیّت و بعداً مشروعهخواهی. [۶]
موسی نجفی، ص۲۱۳-۴۷.
۶ - پانویس
۷ - منبعروزنامه کیهان، شماره ۲۰۰۴۳، تاریخ ۱۷/۷/۹۰، صفحه ۸ (پاورقی). ردههای این صفحه : ردیهنویسی
|